سکانس 1
روز – داخلی –ساختمان استانداری در زاهدان
مردی میان سال ملبس به کت و شلوار با قامت کو.تاه ؛ نه لاغر نه چاق با ته ریش که ریش قسمت چانه بیشتر به چشم می آید در راهرو پیش می آید.
روی تصویر مطالب ذیل تایپ می شود در عین حال نریشن مطالب درحال تایپ را داریم :
اصول بنگلور در خصوص رفتار قضایی ؛ مصوب سال 2002 میلادی
ارزش اول
استقلال
اصل
استقلال قضایی پیش شرط حاکمیت قانون و تضمین اساسی برای رسیدگی عادلانه است. از این رو یک قاضی
می بایست استقلال قضایی را از هر دو بعد شخصی و اصولی تحکیم کند و به منصه ظهور برساند.
مرد مقابل دری می رسد . نگهبان با دیدن او در را می گشاید سپس کنار کشیده با احترام می ایستد. مرد از کادر خارج می شود.
سکانس 2
روز – داخلی
پیرمردی افغانی با محاسن بلند نشسته و در حال گریه است و همزمان مطالبی را به مرد که مقابل او ایستاده است می گوید . تعدادی زن و بچه افغانی در سکوت نظاره گرند.
پ- مگر شما نمی گویید که قلب مومن عرش رحمان است؟ (گریه)مگر ما را مسلمان و مومن نمی دانید ؟(گریه)مگر ما شیعه نیستیم؟(گریه)چرا عرش رحمان را می لرزانید؟(گریه)
پیر مرد با دست به زنها و بچه ها اشاره می کند.
پ- شوهران اینها در جنگ کشته شده اند. این بچه ها یتیم هستند(گریه)چگونه می خواهید ما را تحویل طالبان بدید؟
چگونه راضی می شوید؟(گریه)
نمای نزدیک از صورت مرد را داریم که با اندوه به روبه رو می نگرد.
سکانس 3
روز – داخلی – اتاق استاندار
از نمای نقطه نظر همان مرد استاندار را مبی بینیم
استاندار پشت میز بزرگی نشسته و به دوربین خیره شده است.
ا- آقای حسینی شما باید بدونید که اخراج افاغنه مصوبه شورای امنیت کشور است.
ح- در جریان هستم قربان
استاندار از پشت میز برخاسته سمت پنجره رفته و پرده را کنار می زند و به بیرون پنجره می نگرد.
ا- ما باید مصوبات شورا ی امنیت را اجرا کنیم.
ح- متوجه ام قربان
استاندار برمی گردد. به حسینی زل می زند.
ا- من احساسات پاک شما رو درک می کنم.
ح- بله قربان
سکانس 4
شب – خارجی – حیاط منزل حسینی
حسینی روی تخت کنار حوض آب وسط حیاط نشسته و به عکس ماه در آب حوض خیره شده . سینی چای خورده نشده کنار دستش قرار دارد.
زنی وارد کادر شده و در چارچوب در ورودی ساختمان می ا یستد.
حسینی به او ی نگرد.
زن- تلفن از استانداری
سکانس 5
شب – داخلی – اتاق مطالعه
حسینی گوشی در دست ایستاده و گاه مطالبی را که می شنود تایید می کند. زن او را زییر نظر دارد.
حسینی گوشی را می گذارد.
از کادر خارج می شوند.
سکانس 6
روز – خارجی – مقابل ساختمان استانداری
پیر مرد افغانی و زنان و کودکان افغانی با حیرت از در ساختمان خارج می شوند و به سمتی می روند.
سکانس 7
روز – داخلی –دفتر فرماندهی ناجا در استان
چند مقام ارشد انتظامی دور میزی نشسته اند .
مقام ارشد جلسه آیفن را فشار می دهد.
- بله قربان
-مرکز رو بگیرید
- چشم قربان
سکوت حاکم است
تلفن زنگ می خورد.
مقام ارشد گوشی را بر می دارد.
-الو
-.........
- سلام عرض می کنم.
-........................................
- چه دستور می فرمایید .
-...............................................................
- بله قربان گزارش موثقه .25 نفر از افاغنه که توسط ما جمع آوری و تحویل استانداری شده بودند دیروز صبح آزاد شدن.
-...............................................
- بسیار خوب ما منتظریم.چشم اقدامی صورت نمی گیره تا ایشون بیاد .
-.............................
- خداحافظ.
گوشی را می گذارد. رو به حاضرین
- فردا نماینده حقوقی برای پیگیری مساله به استان می آد.
سکانس 8
روز – خارجی –محل اقامت افاغنه
دختری افغانی وحدودا 17 ساله با پسری ایرانی و حدودا 20 ساله در کنار درختی رو به روی هم نشسته و مشغول صحبت هستند.
در زمینه همان پیر مرد افغان مسرور مشغول شانه ریش خود می باشد.
د-
پ-
د-
پ-
د-
پ-
سکانس 9
روز – خارجی – خیابان
یک دستگاه جیپ استیشن به سرعت در حرکت است و چند دستگاه تویوتا لندکروز متعلق به نیروی طرح هجرت در تعقیبش هستند. تیر اندازی توسط تعقیب کنندگان در جریان است. جیپ مرتب مانور می دهد تا هدف قرار نگیرد . نیروهای تعقیب کننده سعی در نشانه گیری لاستیکها دارند.
در چند خیابان این وضعیت ادامه دارد.
از نمای نزدیک لاستیک جیپ را می بینیم که هدف قرار می گیرد. جیپ با انحراف به راست و چپ و برخورد با دیوار متوقف می گردد . تعقیب کنندگان می رسند و تعمدا خودرو را به رگبار می بندند. در سمت راننده گشوده
می گردد ومردی قوی هیکل افغانی خون آلود نقش زمین می گردد. تیر اندازی متوقف می شود. صدای ناله از جیپ شنیده می شود.
نمای نزدیک صورت مرد قوی هیکل با ریش انبوه را داریم که چشمانش بسته می گردد.
سکانس 10
روز – داخلی – بیمارستان
آمبولانسی با سرعت مقابل بیمارستان متوقف و با گشوده شدن در عقب همان مرد افغانی روی برانکارد حمل
می گردد. چند کودک و زن مجروح و دو جسد نیز منتقل می گردند.
سکانس 11
روز – داخلی – راهروی دادگستری
آقای حسینی در راهروی باریک ساختمان دادگستری پیش می آید. چند نفر ایستاده و نشسته بر نیمکت دیده می شوند.
با رسیدن به محل شعبه 104 آقای حسینی برگه ای را که در دست دارد نگاه می کند . با نواختن چند ضربه داخل می شود.
سکانس 12
روز – داخلی – دادگاه
قاضی دادگاه سررا از روی گزارشی که مشغول مطالعه بود ، بلند می کند . به حسینی می نگرد.
ق- اینجا اومده شما بر خلاف مصوبه شورای امنیت ملی از اخراج افاغنه سر بازدید
سکانس 13
روز – داخلی – بیمارستان
مرد قوی هیکل افغانی روی تخت بیمارستان بستری است و دو مرد میانسال دارای محاسن، بالای سر او ایستاده اند.
مرد گریه می کند و نام دو فرزند کشته شده اش را بر زبان می آورد.
سکانس 14
روز – داخلی – راهروی بیمارستان
دو مرد ملاقات کننده وارد کادر می شوند و در راهرو پیش می آیند.
- مدتی بوده که ازش خواسته بودن همکاری با مارو تعطیل کنه قبول نمی کرده .
سکانس 15وز - خارجی- کوچه
پسر در حال دویدن در کوچه است و دختر دنبالش می کند.
ادامه دارد
|